سرباز امام زمان (عج)

  • خانه 
  • مداحی ها 
  • تماس  
  • ورود 

حکایت نقاش مشهور

04 مهر 1394 توسط مهدوي ديوكلايي

نقاشی مشهور در حال اتمام نقاشی اش بود.آن نقاشی به طور باورنکردنی زیبا بود که می بایست در مراسم ازدواج شاهزاده خانمی نمایش داده میشد.
نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی اش بود که ناخودآگاه در حالی که آن نقاشی را تحسین میکرد،چند قدم ب طرف عقب رفت.
نقاش هنگام عقب رفتن پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه ی پرتگاه ساختمان بلندش فاصله دارد.
شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند.میخواست فریاد بزند،اما ممکن بود نقاش بر حسب ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و نابود شود،مرد به سرعت قلم مویی رابرداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد.نقاش که این صحنه را دید باسرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند.اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود را برایش تعریف کرد که چگونه در حال سقوط کردن بود.

براستی گاهی ما آینده مان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم،اما گویا جهان هستی می بیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای مارا خراب میکند.
گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت میشویم اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم:

“خداوند همیشه بهترین ها را برایمان مهیا کرده است.”

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: نماز, دانستنی های جالب لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تصاویر مذهبی

ذکر هفته

سخنان

لینک

سومین مسابقه سراسری وبلاگ نویسی نماز

سنگر صدا


دريافت کد :: دانلود
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • نماز
    • فیلم آموزشی
    • تصاویر
    • صوت
    • فیلم
  • اخبار
  • دانستنی ها
    • دانستنی های جالب
    • دانستنی های نماز
  • نرم افزار
    • موبایل(جاوا)
    • کامپیوتر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

لینک دوستان

خرید مانتو - خرید مانتو
سایت نترم - سایت نترم
تبادل لینک - تبادل لینک
خريد عینک آفتابي - خريد عینک آفتابي

تبادل لینک - تبادل لینک
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس